ازهیاهوی روزمره عبور میکنیم
پله های تبدار را بالا می آییم
به راهرو های گرفتار می رسیم
احمقانه ترین فلسفه را
سر می کشیم و
بالا می آوریم
سیاست را
آخرسر هم که کاری از
دستمان بر نمی آید
لبخند می زنیم به
اولین روزی که مدرسه رفته ایم