پسر جوانی کنار جاده ایستاده و با اشاره؛ از اتوموبیلهایی که میگذرند میخواهد سوارش کنند اما کسی توقف نمیکند صورت محزونی دارد و موهایش زیباست مرا یاد تیاپا میاندازد تیاپای عزیزم بزرگ خواهد شد و روزی؛ تنهایی را احساس خواهد کرد.
آندی تارکوفسکی / یک دم نور /مترجم: پریسا دمندان / نشر حرفه هنرمند