هستی ، و نبودن مرا نمی فهمی.
این است، مفهوم گسترده ی همه ی همیشه ها و هیچ وقت هایی که ردیف می کردی در کلام مهربان نافذت،که دیگر هم مهم نیست البته. دیگر مهم نیست که از سیم برق بالای سرت ، چند پرستو پر زدند و هیچ گاه بازنگشتند و باقی مانده ها برایشان آواز هجر سر دادند.
معلمان دبستان را خدا بیامرزد. چه کار بیهوده ی بی مصرفی بود ، آموختن جمع و تفریق _به شیوه ی پرواز پرستوها_ به این جماعتی که درسهاشان را فقط در کتاب و دفتر پس می دهند!!