پیام نور زشت... زیبایی آفرید!

غمگین مباش"درست درلحظه آخر،دراوج توکل ودرنهایت تاریکی"نوری نمایان میشود"معجزه ای رخ میدهد"خدایـــی از راه میــرسد...

پیام نور زشت... زیبایی آفرید!

غمگین مباش"درست درلحظه آخر،دراوج توکل ودرنهایت تاریکی"نوری نمایان میشود"معجزه ای رخ میدهد"خدایـــی از راه میــرسد...

کشتکار


گفت :

همیشه نباید حرف زد ! 

یک بار هم 

برای رضای خدا (!) 

آرام بنشین ،

و فقط بشنو.... 


آرام شدم ،

و ساکت تر از همیشه ی همیشه ام .


عازم عشقم

دعایم کنید....

نظرات 1 + ارسال نظر
سازدل دوشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:48 ب.ظ

به او بگوحال سازی را از واژه های خسته ای که رمقی برای خوانده شدن ندارند، بشناس.
و از افکاری که واضح است چقدر دانه دانه شان ، مزاحم همند و چقدر با هم ، درگیر!
سازی را از لحظه هایی بشناس که بغض ؛
نه فقط گلو،
بلکه چشمهایش را نیز ،می فشارد.
من برای خودم هم ، همین قدر صادقانه تعریف شده ام!
همین قدر ساده ،
با یک بغض و با چند واژه ی غریب، که اوشناخته است!

رفتن با چمدان بستن آغاز نمی شود ... ،

با فکر ِ به رفتن آغاز می شود ...

من سالهاست رفته ام...

میری با خوبی و خوشی بر میگردی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد