پیام نور زشت... زیبایی آفرید!

غمگین مباش"درست درلحظه آخر،دراوج توکل ودرنهایت تاریکی"نوری نمایان میشود"معجزه ای رخ میدهد"خدایـــی از راه میــرسد...

پیام نور زشت... زیبایی آفرید!

غمگین مباش"درست درلحظه آخر،دراوج توکل ودرنهایت تاریکی"نوری نمایان میشود"معجزه ای رخ میدهد"خدایـــی از راه میــرسد...


مادرم میگوید:
آن سالها هر وقت آب میخواستی
میگفتی: ماه !
هر وقت ماه میخواستی
میگفتی: آب !


آب
استعاره ی نخستینِ خوابهای من بود،
و ماه
که هنوز هم گاهی
کلماتِ عجیبی از اندوهِ آدمی را
به یادم میآورد.


حالا
این سالها
فقط پیر، فقط خسته، فقط بیخواب،
فقط لحنِ آرام آموزگاری را به یاد میآورم
که دارد از بلندگوی دبستانِ سعدی آوازم میدهد:
سیدعلی صالحی، کلاسِ اولِ الف!


یادت بخیر پیامبرِ گمنام نان و کتاب!
پیش بینیِ عجیبِ تو درست درآمد:
من شاعر شدم !

{ سید علی صالحی }

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد