زهرا جان"من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم
که از من عاشقتر باشد و از من برای تو مهربانتر
من ترا به کسی هدیه میدهم
که صدای ترا از هزار فرسخ راه دور
در خشم ، درمهربانی ، دردلتنگی
درهزارهمهمه ی دنیا
یکه و تنها بشناسد
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم
که رازافتابگردان و تمام سخاوتهای عاشقانه این گل معصوم را بداند
و ترنم دلپذیر هر اهنگ ، هر نجوای کوچک
برایش یک خاطره ی مشترک باشد
او باید از رنگین کمان چشمان تو
تشخیص بدهد که امروز هوای دلت افتابی است
یا ان دلی که من برایش می میرم سرد و بارانی است
ای بهانه ی زنده بودنم
ترا سخاوتمندانه به کسی هدیه می دهم
که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو
باز هم به دیوانگی وبی پروایی اولین نگاه من بتپد
همانطورعاشق ، همانطور مبهوت وقار و جمال بی مثال
ایا کسی پیدا خواهد شد
از من عاشق تر ، و از من مهربانتر برای تو
ترا به او سخاوتمندانه با دنیایی حسرت خواهم بخشید
واو را که از من برای تو عاشق تر است
هزار بار خواهم بوسید ..