زنها به واقعیت اعتقادی ندارند .. مثل ما مردها احمق نیستند!
به چشمشان اعتمادی ندارند . یقین کردهاند « واقعیت » ، بیشکل و بیتعریف است
آنها ماهرانه در جهان ذهنیِ ما دست میبرند و مثل یک شعبدهباز ، کاری میکنند آنچه میخواهند ببینیم !
برای همین هر کدامشان به چشم ما تفاوت دارند .. برای همین جهانشان قابل تعریف نیست ..
برای همین یک قانون کُلّی برای عشق ورزیدن و حتا فریب دادنشان در دست نیست ..
هر کسی از من بپرسد « زن » کیست یا واقعیتِ زن بودن چیست؟
میگویم پاسخ به این سوالات توهمی بیش نیست ، چون « زنها وقایعِ گوناگوناند .. »
{ یاسر نوروزی - ایدههایی از داستان بلند «ضد نور» }