گاهی هم باید پاس داشت؛ پاس داشت و سپاس گفت، سپاس گفت این روزهای سرد را؛ که سرما می پیچد تووی تن ات؛ این روزهای کرختی را که دیگر حس نمی کنی؛ حتما نباید دلیلِ موجهی هم داشته باشد که؛ این کرختیِ بی مرز و بی دلیل... وسعت، وسعت ست و نامتناهی... نامتناهی؛ کاش چند وازه ی دیگر هم داشتم؛ چیزِ دیگری ولی نیست؛ همینهاست... همه چیزمان معمولی ست؛ دوربینمان؛ نگاهمان؛ عکسهامان و نوشتارمان؛ همینها را داریم، همینها را هم گذاشته ایم وسط .