تقدیم به دوست با ایمان و صبورم" سازدل
یادته هفته قبل گفتی
اوضاع خیلی خرابه ... احساس میکنم دارن یکی یکی کارتای آفرین،صدآفرین بچگیمو ازم پس
میگیرن ...
همیشه تو ما را تسلی میدادی در حالی که درد خودت بیشتر از همه ما بود و ما هیچ وقت نفهمیدیم" نخواستی که بفهمیم" اما امروز"امروز همه ما از این غم فقدان مطلع شدیم...
دوست مهربانم ما دستمان به بعضی ها نمیرسد . نمیتوانیم چنگ بزنیم بهشان . نمیتوانیم بِکِشیمشان به بند . باید نقاشیشان کنیم . روی کاغذ . پارچه . بوم . باید بهتر و زیباتر از خودشان نقاشی شان کنیم . بی نفرت . بی غرض . بی بغض . بعد جان که بالا آمد . درد که خوب رسید ؛ بوم را را پرت کنیم وسط حیاط . با چوب و قاب و خاطرات . همه را آتش بزنیم . همه ی خود را . و همه ی متعلقات را . آتش در برابر ِ آتش . خاکستر در برابر خاکستر . درد در برابر درد .