چشمهایِ نانجیب
از هیچِ تو شروع میکنند
تا تو را به صفرِ خودشان نزدیک کنند
پناه ببر به آغوشهای گرم
...
تو
تنها کسی هستی ... که ... هرزه نیست
هیچکس ... به تنهایی ... هرزه نیست
هیچ هرزهای ... تنها نیست
پناه ببر به شانههای محکمِ یک " مرد "
( چه دردی میکشم ... با ... دردهای تو )