ادای آدم های حرفه ای و کار بلد را در می آورم و کار های عقب مانده را با حرص خاصی انجام می دهم... حالم که خراب می شود نمی دانم چرا خراب شده و چه چیزی بهترش می کند.
بعد تلاش می کنم در شرح حالم یک جمله بنویسم تا آرام شود... هی می نویسم و هی همانی که باید نمی شود و پاکش می کنم.
حالم که خراب می شود باید همین طوری بماند تا بهتر شود...