چهار ساله بودم که مادرم از دست من و پدرم فرار کرد. می خواست به جایی برود که خودش را بشناسد. من و پدرم هم معتقد بودیم مادری که دخترش چهار ساله شده است، باید تکلیفش را با خودش روشن کند. به همین خاطر ما هم از این برنامه حمایت کردیم. تنها چیزی که نمی توانستم بفهمم، این بود که چرا برای شناخت خود باید به کشور دیگری سفر کرد؟ چرا مادرم نمی توانست مشکلاتش را در همین شهر خودش حل کند، یا به جایی نزدیکتر برود، من به همه ی آنهایی که می خواهند خودشان را بهتر بشناسند پیشنهاد می کنم این کار را در همان شهر خودشان انجام دهند والّا ممکن است گم شوند.