خدا تحمیل نکرده است که نماز بخوانید روزه بگیرید خمس بدهید
بلکه وجدان شما را این کاره آفریده است. اختیار و عزتت را حفظ کرده است.
لذا هر قدر که توفیق می دهد سرت را پایین بنداز. حتی فرموده است که
اگر نمی توانی ایستاده نماز بخوانی، بنشین و بخوان اگر بایستی و بخوانی
من آن را نمی خواهم، من تو را بیشتر از خودت دوست دارم.
اگر خواستی خدمت کنی و ایستاده نماز بخوانی قبول نخواهد کرد.
می گوید من میخواستم تو با رغبت خودت بایستی و اختیار و عزتت
در وقت عبادت محفوظ باشد. می خواهد عبدش وقتی دو رکعت نماز می خواند
سر پای خودش بایستد و بخواند با میل بخواند. روزه هم همین طور است.
می گوید اگر نمی توانستی بگیری و خودت را به مشقت انداختی من آن را نمی خواهم.
حالا چون آدمی نمی داند که چه کاره است خیال می کند خداوند کار شاقی را بر عهده اش
گذاشته است لذا با خلق تنگ می رود.
می دانید که خلق تنگ قرب نمی آورد. خسته کننده است و تنها .
"عارف بالله حاج اسماعیل دولابی"