هیچ چیز در این دنیا واقعا خراب نیست
حتی ساعتی که از کار افتاده در روز 2 بار ساعت را درست نشان میدهد.
توماس ادیسون
هزار بار هم که رفراندوم برگزار کنند
من به "دیکتاتوری" رای خواهم داد
و به شهردار خواهم سپرد
تا برای خیابان "انقلاب"
نامی دیگر برگزیند
و "آزادی" را
سرتاسر مسدود کند
وابستهام کن
گاهی حتی نبودنت هم غنیمت میشود
همیشه گفته ام
دلتنگی
سگش شرف دارد
به دلگیری غروبهای جمعه
نیکی فیروزکوهی
ایمان داشت که جنگل هوایِ ریـه های سرطانی اش را دارد
ایمانش کم نبود . . .
عکس را که دید دق کرد . . .
ایمان داشت !
- اینجا را می گویم -
مدفن ِ افکار ِ خاموش ِ آدم ِهای دیوانه ای است ...
که از فرط ِ تنهائی ...
فقط ...
دستشان به خدا می رسد و بس .
اینجا را که خواندی ...
نمی گویم دلت را بشور ...
لطفا امّا ...
چشمانت را آب بکش .
وقت هائی که به مرگ فکر می کنی ...
فکر کرده ای ...
اصلا مرگ برای چیست ... ؟
لطفا ...
همین یک دفعه را ...
فقط برای همین یک نوشته ...
به من اجازه بدهید ...
فقط خودم را آدم حساب کنم ...
و ...
شما را آدم حساب نکنم .
ممنونم .
خاک بر سر آدم ...
- عرض نکردم ... ؟! -
از همان آدم ِ اوّل ...
تا من ...
که هیچ کداممان نتوانسته ایم ...
روی ِ خدا را کم کنیم .
البته ...
قبول کن که فایده ندارد ...
قبول کن که نامردی کرده ...
قبول کن که ...
هر چه قدر هم خوب شوی ...
اصلا تو فرض کن داری قدّ ِ خدا خوب می شوی -
پنجاه سالت که شد ...
صد سالت که شد ...
اصلا به اندازه ی نوح عمر کنی حتیّ ...
آخرش می میری .
می دانی چرا ... ؟
چون خدا می داند ....
خوب هم می داند که...
آدم می تواند خوب ...
آدم می تواند خوب تر ...
" آدم می تواند خدا شود " .
به خاطر همین است که ...
نامرد ...
خودش را جاودانه درست کرده ...
آدم ها را مُردنی .
تا لذت ِ این افتخار ...
لذت ِ خوب ترین بودن ...
لذت ِ خدا بودن ...
فقط برای خودش باشد .
.
.
.
دیگر از مرگ نمی هراسم .
مرگ ...
یعنی ...
آدم ...
می تواند خدا شود .
هجران و قاف ِ عشق و الف ِ قامت و قافیه و فیلان و بیسار را ول کن ... ،
دیوانه ی ِ الاغ دارم می میرم از نبودن َت بیا ...
دارم به دوست ِ دبستانی ام ریاضی یاد می دهم ... ،
داشت َم فکر می کردم با هر تقریبی هم خود َم را گرد می کنم باز هم تنهام .