شاعر ها بین ِ خود ِ شان به تو می گویند غزل ..
اصلن فلسفه ی ِ وجودی ِ بهشت این است که ...
این جا درست شدنی نیست ... ،
جهنم هم کیفر ِ کسانی است که این جا را خراب تر کردند ...
او به دنیا امد تا مهندس شود،جاده بسازد،تا معشوقه ها دور شوند
یکی دیگر دکتر شد
تا قرص تجویز کند،شاید شبها فرهاد بدون شیرین،خوابش ببرد
و ما روانشناس شدیم تا...
رفتنی باید برود
تقصیر تو که نیست ..
نگاه اولت را من خوب نخواندم
......گریه نمیکنم......
به گمانم چیزی به چشمم رفته!
همه می گویند فلانی مُخ َ ش تاب دارد ... ،
راست می گویند خُب ... ،
خود َم هر دقیقه خیال َت را روی َ ش می نشانم و هُل َش می دهم و مواظب َم نیفتد ...
قرار بود ...
و چه عاشقانه ...
" پرواز " کنیم ...
.
.
.
" پر " زد و رفت ...
تا من بمانم ...
با دهانی که ...
از تعجب " واز " است ...
در لغت نامه علامه فقید دهخدا کلمه " واز " به عنوان صفت و به معنای " گشوده ، مفتوح " آمده است
میگن سعدی پیام نوری بوده!
منت و ستایش پیام نور را،
که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری،
هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است
و چون به پایان رسد مایه ضرر،
پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب .....
از جیب و جان که بر آید ............... کز عهده خرجش به در آی