پیام نور زشت... زیبایی آفرید!

غمگین مباش"درست درلحظه آخر،دراوج توکل ودرنهایت تاریکی"نوری نمایان میشود"معجزه ای رخ میدهد"خدایـــی از راه میــرسد...

پیام نور زشت... زیبایی آفرید!

غمگین مباش"درست درلحظه آخر،دراوج توکل ودرنهایت تاریکی"نوری نمایان میشود"معجزه ای رخ میدهد"خدایـــی از راه میــرسد...

نامی


این که  خود َت  قبول کنی  مُردی  درد  است ... ،

                     این که  دیگران  قبول نمی کنند  امّا  درد تر ...

      

نامی


بچه های خیابونی همونایی نیستن که هر روز بی تفاوت

 از کنارشون رد میشیم و شب در وبلاگ براشون غصه میخوریم؟


نامی


دلم تنگ‌ست
مثل لباس سال‌های دبستانم
مثل سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر،
که نمی‌فهمیدم
وقتی می‌گویند کسی دورَست،
یعنی چقدر دورَست

نامی


حق الناس همیشه پول نیست … 


گاهی دل است ؛ دلی که باید میدادی و ندادی …

نامی


دست  برداشتن  از  تو  امّا ...

                          جان  گذاشتن  از من  می خواهد  ...

      

رضایی


یادتون باشه
قبل از اینکه فراموشتان کند فراموشش کنید.

رضایی


ایرانی ها ذهنیت بسته ای دارند ، اهل منطق نیستند، حوصله به خرج نمی دهند که فکر کنند. وقتی به خیال خودشان عقیده ای را قبول کردند خیال می کنند ابدی است و مدام تکرارش می کنند. سواد سیاسی ندارند . نمی فهمند زمان که تغییر کرد همه چیز تغییر می کند، هیچ چیز ابدی نیست، هیچ اعتقادی ابدی نیست .

کافه نادری - رضا قیصریه
انتشارات : ققنوس

رضایی


گیرم که تورا دوست دارم، به تو چه؟

رضایی


در میان این همه اگر

تو چقدر بایدی

رضایی


تفاوت چندانی نداریما... در حد زمان افعال.

تو عشق را تجربه کرده ای

من عشق را تجربه می کنم

هیچوقت فکر نمی کردم تفاوت یه «ماضی نقلی» با یه «حال استمراری» انقدر دردناک باشه!

رضایی


من و تو تمام بزرگراه ها و پل ها و تونل ها و زیرگذرها و خلاصه هر حرکتی که محمدباقر تو تهران کرده رو هزاربار تحلیل کردیم... کی نوبت به این جاده ای که بین من و تو ِ می رسه؟... من به یه پل عابر پیاده ساده هم راضی ام....


رضایی


باران باشد..

تو باشی..

یک خیابان ِ بی انتهآ باشد..

به دنیا می گویم خداحافظ !!

گروس عبدالملکیان

رضایی


فرصت تمام شد
من ماندم
با جنازه ای که روی دلم باد کرد.

تو
در صف نان و ماشین تکرار شدی
سنگ شدی ، سپید و سیاه ، مرمر
آسفالت شدی ،قیر
بالا رفتی ، با آسانسور
و فرود آمدی از بام همه ی رویاهایی که تو را به اوج می کشاند
تو
هنرمند شدی ، عکاس ، نقاش ...
... روزنامه ، کتاب ، پوستر ، تلوزیون
تو
همه چیز شدی
به جز یک چیز

عــاشــق نــشــدی

 

آسیه امینی

رضایی


آدم ها تمام نمی شوند، آدم ها نیمه شب با همه ی آنچه در پس ذهن تو برایت باقی
گذاشته اند، به تو هجوم می آورند.

هرتا مولر

رضایی


گاه ما نیازی به کلمات نداریم، برعکس، این کلمات هستند که به ما نیاز دارند. اگر ما این جا نباشیم،
کلمات کارکردشان را به کلی از دست می دهند. آن ها به سرنوشت کلماتی دچار می شوند که هیچ
وقت به زبان نیامدند، و کلماتی که به زبان نمی آیند،دیگر کلمه نیستند."

کجا ممکن است پیدایش کنم- هاروکی موراکامی

رضایی


کسی برای عشق نمی میرد مگر در قصه ها.

ضیافت - گراهام گرین

رضایی


این مذهب چه بده بستانی است که در این دنیا یک شاهی روی آن می اندازی و در آخرت کرورها شاهی عوض می گیری؟ چه دغل بازی و رشوه خواری و حماقتی ! نه ، انسانی که در امید بهشت و ترس از جهنم است، نمی تواند آزاد باشد.

گزارش به خاک یونان - نیکوس کازانتزاکیس

رضایی


زندگى آن چیزى است که براى تو اتفاق می‌افتد، در حالى که تو سرگرم برنامه‌ریزی‌هاى دیگرى هستى. 


جان لنون

هوشیار


«تو» رمانی از میلان کوندرا هستی! سطرهای تو در من جاری‌ست. میان کلماتت سایه‌ای پنجره‌بردوش درد را قدم می‌زند. پنجره را باز می‌کنم، کلماتت را می‌پوشم و عریانی را فریاد می‌زنم.

موسوی


ما مردمان عادی گاهی دلمان می خواهد خوشبخت باشیم،نان گرم بخوریم،یا بندرهای دنیا را نه در کارت پستال ها بلکه به صورت زنده ببینیم،ما مردمان عادی خیلی آرزوها دیگر هم داریم که ما فرصت شمردنش را نداریم و شما حوصله ی شنیدنش را ندارید.