-
جوادی
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:54
این بی انصاف ترین اتفاق دنیاست وقتی که هیچ جای قصه ام در کنارم نیستی ... - سید مرتضی حسینی -
-
جوادی
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:52
فصل بهار بود که رفتی, امسال نمیگذارم بهار بیاید... - سید مرتضی حسینی -
-
جوادی
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:52
انگار درست شده ام برای با تو بودن من بی همه ام, وقتی که نیستی ...
-
جوادی
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:49
تو را که می شنوم, جشمانم به گوش هایم حسودی می کنند, من به هر دوی آن ها! - سید مرتضی حسینی -
-
جوادی
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:48
دندان طمع خود را کشیده ام ! به همان ندیدنت قانع شدم! تو فقط باش ... - سید مرتضی حسینی -
-
جوادی
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:47
سر چهارر راه حافظ دخترک گل فروش می گرید پسرک چسب فروش خندان است خواننده ی دوره گرد می نوازد: تور رو قسم به عشقمون اشتباه می کنی باز هم دوستت دارم من به خدا قدر تمام قصه ها... من اما دیدم که حافظ گفت: من اگر باده خورم ور نه چه کارم با کس حافظ راز خود و عارف وقت خویشم. * سید مرتضی حسینی *
-
سازدل
شنبه 15 تیرماه سال 1392 12:35
پنجره باز نیست باز دیوار هست ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:55
تخیلم بد نیست اما مانده ام با تو بودن را چطور شبیه سازی کنم؟!
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:40
من، تو، کافه، لبخند می زدیم به میزهای کناری
-
زارع
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:39
این نامه عاشقانه نبود من سروته گرفته بودم
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:37
بهترین دانه ی انار همیشه همانی ست که از دامنت سُر خورده است.
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:37
صدایم نکرده بودی من بیخودی پریده بودم از دهنت.
-
جوادی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:36
یک چاره بیشتر نداریم که آن را هم گاه گاه به بیچاره ای قرض می دهیم
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:36
نمی آمدیم؟ گوشواره های آبی به من، من به تو
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:35
می نشینیم و نقشه می کشیم برای به دست آوردن دلی که بعد خواهیم شکست.
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:30
از تنهایی خسته شده ام از رسیدن، نا امید از تو، دلسرد دلم به هیچ چیزی خوش نیست اما چرا نمی توانم عاشقت نباشم؟
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:30
گاهی فکر میکنم آدم های زیادی هستند که من می توانم با آنها عمیقا، احساس نزدیکی کنم اما افسوس نمی شنا سمشان!
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:29
من فکر می کنم که تو دیوانه ای چرا که قلب خود را این لاله شفیق ِ صحرایی، این قالی مجلل، این کوه نور را دادی به من که از همه شهر بدترم من فکر میکنم که تو دیوانه ای
-
محمدی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:14
در من فریادهای درختی است خسته از میوه های تکراری گروس عبدالملکیان
-
رضایی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 00:53
یک لحظه زندگی تو از دست می رود وقتی کسی که هستی ِ تو هست، می رود شاید که اندکی بنشـیند کنار تو اما کسی که بار سفر بست، می رود کی می شود برابر تصمیمش ایستاد؟ تیری که بی ملاحظه از شست می رود آن کس که دل بریده، تو پا هم ببرّی اش چون طفلی از کنارتو با دست می رود! "رفتن" همیشه راهِ رسیدن نبوده است گاهی مسیر جاده...
-
رضایی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 00:53
بی تو آن ظلمی که شادی کرد با من؛ غم نکرد گریه هم یک ذره از اندوه هایم کم نکرد آن قدر دنیای ما با هم تفاوت داشت که خطبه های عقد هم ما را به هم محرم نکرد راز دور افتادنم از خویش را از کس نپرس هیچکس ظلمی که من بر نفس خود کردم نکرد نیست تأثیری در ایما، لالها فهمیده اند اینکه ده انگشت، کار یک زبان را هم نکرد نه هراس از آتش...
-
رضایی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 00:53
غروب و غریب و غربت هم خانواده اند ... ، من هم امشب مهمان ِ این خانواده ام ...
-
رضایی
جمعه 14 تیرماه سال 1392 00:52
بن بست را دیوار بن بست نمی کند ... ، ارتفاع ِ دیوار بن بست می کند ...
-
سازدل
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 19:25
...کسانی هم هستند که انسان دوستشان ندارد، به این علت که می ترسد دل بسته شان شود....!!!
-
جوادی
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 19:11
کاش تولد من هم می ماند برای بعد...به کجای دنیا بر می خورد؟! ... * *سال بلوا - عباس معروفی
-
جوادی
چهارشنبه 12 تیرماه سال 1392 19:11
قفس یعنی دهان من، وقتی زبانم روی اسم تو قفل می شود ... مریم احمدی
-
زارع
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 22:40
دوستت دارم ، چنان با احتیاط مثل ، شاید چنان باورنکردنی مثل ، آری چ نان طولانی مثل ، تا چه پیش آید. هرمان د کونینک ترجمهی مودب میرعلایی
-
زارع
سهشنبه 11 تیرماه سال 1392 21:54
من ، از میانِ همهی شما منتظر کسی بودم، که نیامـد ...! سید علی صالحی
-
کشتکار
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 11:55
وَ لأَبکینَّ عَلیکَ بکاءَ الفاقدینَ وَ لأُنادِینکَ أینَ کُنتَ و مانند عزیزگم کردگان به دوری تو زاری می کنم و با صدای بلند تو را می خوانم .. دعای کمیل
-
کشتکار
یکشنبه 9 تیرماه سال 1392 11:54
گاهی هم باید پاس داشت؛ پاس داشت و سپاس گفت، سپاس گفت این روزهای سرد را؛ که سرما می پیچد تووی تن ات؛ این روزهای کرختی را که دیگر حس نمی کنی؛ حتما نباید دلیلِ موجهی هم داشته باشد که؛ این کرختیِ بی مرز و بی دلیل... وسعت، وسعت ست و نامتناهی... نامتناهی؛ کاش چند وازه ی دیگر هم داشتم؛ چیزِ دیگری ولی نیست؛ همینهاست... همه...