-
سازدل
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:39
برای گلشی فته که فراهانش" فرانسه شد شاید در ذهنت پرنده ای قفس شکسته و تنت تن به پرواز داده باشد اما یادت باشد ما دختران کوروشیم حبسی که می کشیم آزادیش این نیست (با احترام به تمام انسان ها که مختارند هرگونه که می خواهند بیاندیشند و زندگی کنند این شعر تنها حس من بود نسبت به عمل گلشیفته نه قضاوت در مورد ایشان.)
-
سازدل
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:39
مراقب شعاع دیدت باش / نگاه تو / ادبیات مرا تحریک می کند ...
-
زارع
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:26
آدم ها زود پشیمان میشوند...... گـاهـی از گفـته هایشان، گـاهـی از نـگـفته هایشان..... گاهی از گـفتن نگفتنی هایشان و گاهـــــــــــی هم از نـگفتن گفتنی هایشــــــــان ......
-
زارع
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:26
یاد گرفتم...... دستانم این بار که یخ کرد..... دیگر دستانت را نگیرم.... آستینهایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند......
-
زارع
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:25
بسیار انــدک هستـــند تعداد آدم هــــایـــی که مــــی تــــوانـــی بــا آنـــها خــودِ خودت بـــاشـــی .
-
زارع
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:24
من زود تنها شده ام . همان طور که زود بزرگ شدم حالا هم خیلی زود دارم پیر می شوم . گاهی فکر میکنم مگر تا چه قدر میشود این روند پیشرفت پیری را کند کرد ؟ مگر چه قدر به زور ورزش و پیاده روی میشود سلامت تن و بدن را حفظ کرد ؟ کاش به جای همه این ها میشد چاره ای اندیشید تا فکر از درون تازه شود و غصه ها بریزد بیرون . یا حتی یک...
-
زارع
جمعه 20 بهمنماه سال 1391 14:23
آدم وقتی شاعرشد دردهایش شعر می شوند کاش می دانستی چقدر تن کاغذهایم تیر می کشد
-
زارع
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 01:52
. اصلا بگذارید برود هرچقدر هم که می خواهد دور بشود پرسپکتیو هم هیچ غلطی نمیتواند بکند وقتی خودم دلش را دزدیده باشم
-
زارع
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 01:52
ربط نده گریه هایم را به میزو قهوه و پالتویی که نیامده است پایم لنگ میزند الهه ات را بخوان بنان دستم خالیست (محمود اکبرزاده
-
زارع
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 01:51
ازهیاهوی روزمره عبور میکنیم پله های تبدار را بالا می آییم به راهرو های گرفتار می رسیم احمقانه ترین فلسفه را سر می کشیم و بالا می آوریم سیاست را آخرسر هم که کاری از دستمان بر نمی آید لبخند می زنیم به اولین روزی که مدرسه رفته ایم
-
زارع
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 01:51
تو شاعر به دنیا آمدی ومن فقط ماهی یک بار شاعر می شدم می بینی فرق عاشق و معشوقه را !
-
زارع
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 01:50
سرود های خواندنی خواندنی های سرودنی سرودی به معنای بودن تمامیت ارضی خود را از دست داده ام
-
زارع
چهارشنبه 18 بهمنماه سال 1391 01:50
به جای تو گل ها را با همین نام در گل خانه ها جازده اند مریم !
-
موسوی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 20:37
نکنید این کارو با خودتون .. .نکنید
-
موسوی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 20:36
سعی کنید زیاد نفهمید!!! زیاد که بفهمید در جوانی پیر میشوید...
-
موسوی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 20:36
وابستهام کن گاهی حتی نبودنت هم غنیمت میشود همیشه گفته ام دلتنگی سگش شرف دارد به دلگیری غروبهای جمعه نیکی فیروزکوهی
-
جوادی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 14:47
تجربه نشان داده است که خود را مخاطب خاص نوشته ای ندانید تا میزان آسیب دیدگیتان کمتر شود!
-
جوادی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 14:47
چیزی درونم میجوشد، فوران میکند؛ همهی ناآسودگی ها را پرت میکند بیرون، برمیگردند؛ مینشینند به جانم، سرد میشوند؛ همین است که محکمام میکند؛ پابرجاتر، تهی از درون. ...عاقبت، روزی فرو می ریزد این خالی ِ ایستاده، بیشک.
-
جوادی
دوشنبه 16 بهمنماه سال 1391 14:46
بی توجهی آدم ها می تواند پر رنگ ترین توجهشان به شما باشد.
-
محمدی
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 19:25
به خدا راست می گویم ... ، شب هائی که خیلی گریه می کنم ... صبح یک تار ِ موی ِ خیلی بلند روی بالش َم می بینم ... . . . کاش مرا بوسیده هم باشی ...
-
محمدی
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 19:25
مثل یک پله برقی تا کی . . . بی تو تکرار خودم باشم من ؟!
-
محمدی
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 19:24
لامذهب شانس در ِ خانه ی ِ آدم را نمی زند ... ،که هیچ تازه تقدیر هم می مالد به در ِ آدم ...
-
سازدل
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 12:10
بگذار دیگران به صفحه هایی که نوشته اند، افتخار کنند. افتخارِ من صفحه هایی ست که خوانده ام. ---خورخه لوییس بورخس---
-
سازدل
شنبه 14 بهمنماه سال 1391 12:09
روان نژندها " توی اسمان قصرها میسازند روان پریشها توی انها زندگی میکنن و روانپزشکها میروند اجاره ها را میگیرند...
-
زارع
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 17:57
عـــــاشقم ، عاشق اون بالاسری اون که تنها با ما پریدو هرزگی نکرد، واسه منی که بندگی نکرد...
-
زارع
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 17:56
سر میز شام یادت کـه میافتم بـغض میکنم اشک در چشمانم حلقـه میزنـــد همـه متعجب نگاهم میکنند لبخند میزنم و میگویم : چقدر داغ بود ...!
-
زارع
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 17:56
فلاسفه خیـــلی حرفهـــا زدن اما منـــطق هیچ کدامشان به پای منطـــق تو درباره ی عشــــق نرسید رفتــــی و گفتـــی همیـــنه کــــه هست . . .
-
زارع
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 17:26
غیر از من چه کسی برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف59) برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29) تا یک باردیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54) پس کجا میروی ؟ (تکویر26)
-
زارع
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 17:25
لقمــــه بزرگتر ازدهانت بودم برای همین بودکه مرا خرد میکردی تا انـــدازه شوم
-
زارع
دوشنبه 9 بهمنماه سال 1391 17:25
زن ها زودتر از مردها می میرند، گرچه ارقام اداره ی آمار خلاف این را نشان می دهد... فقط مدتی طول می کشد تا خاکشان کنند..