-
کشتکار
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1392 12:19
یک روز به شیدایی در زلف تو آویزم یک روز دو چشمم خیس یک روز دلم چون گیس آشفته و ریساریس بردار دگر بردار بردار به دارم زن
-
کشتکار
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1392 12:18
فال مان هرچه باشد، -باشد! حال مان را دریاب! خیال کن حافظ را گشوده ای و میخوانی: مژده ای دل که مسیحا نفسی می آید ... یا قتلِ این خسته به شمشیر تو تقدیر نبود ... چه فرق؟ فال نخوانده ی تو ؛ -منم!
-
کشتکار
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1392 12:17
کسانی که شما را دوست دارند حتی اگر هزار دلیل برای رفتن داشته باشند ترکتان نخواهند کرد، آنها یک دلیل برای ماندن خواهند یافت.
-
سازدل
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 19:51
شوخی بدی کرد با من خدا با آفرینش تو!
-
محمدی
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 19:47
من گاهی از شدتِ وضوح ِ خداوند در کودکان پر از هراس می شوم و دلم شروع می کند به تپیدن. دلم آن قدر بلند بلند می تپد که بهتزده می دوم تا از لایِ انگشتانِ کودکان خداوند را برگیرم.. مصطفى مستور روی ماه خداوند را ببوس
-
محمدی
سهشنبه 14 آبانماه سال 1392 19:47
کاش کسی میآمد کسی میآمد از او میپرسیدم کدام کلمه، چراغِ این کوچه خواهد شد کدام ترانه، شادمانیِ آدمی کدام اشاره، شفای من؟
-
کشتکار
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1392 12:45
اگر عشق آخرین عبادت ما نیست پس آمده ایم اینجا برای کدام درد بی شفا شعر بخوانیم و باز به خانه برگردیم؟!!!
-
کشتکار
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1392 12:42
و روزی با غم و رنج ِحوادث صبر کن بیدل جهان آخر چو اشک از دیده ات یکبار . . می افتد
-
کشتکار
چهارشنبه 8 آبانماه سال 1392 12:42
آب تا گردنم بالا آمــده آب تا لبهایم بالا آمــده آب بالا آمـــده من اما، نمیمیـــرم من؛ ماهی میشــوم
-
سازدل
دوشنبه 6 آبانماه سال 1392 00:11
بیا گناه کنیم عشق را، نترس.. خدا، هزار مشغله دارد ، سر ِ خدا گرم است دلم برای خودم گرفته است!پاییز امسال را همین کافیست...
-
کشتکار
یکشنبه 5 آبانماه سال 1392 23:44
هرگز از رویاهایت صرفنظر نکن، چون به آنها نیاز داری. هرگز اخلاقیاتت را دست کم نگیر، چون آنها تو را آنگونه که هستی می سازند. هرگز احساساتت را پنهان نکن، چون شخصی مایل به دیدنشان است. هرگز فکر نکن همه چیز را می دانی، چون ممکن است لحظه ای بعد به نتیجه ی متفاوتی برسی. هرگز خودت را آنطور که نیستی نشان نده، چون آن زمان هرگز...
-
زارع
یکشنبه 5 آبانماه سال 1392 14:10
دو حالت بیشتر ندارد، یا آدم ها زیادی شادند، یا من زیادی درب و داغان م .. دو حالت بیشتر ندارد، یا آهنگ ها زیادی غمگینند، یا من زیادی حساس شده ام .. دو حالت بیشتر ندارد، یا تقصیر پاییز است، یا تقصیر تو ..
-
زارع
یکشنبه 5 آبانماه سال 1392 14:10
ی کتاب خریدم به اسم "پاسخ" ؛ جریانش از این قراره که کتاب رو تو دستهات می گیری، روی هرسوالی که توی ذهنت هست ــ که البته جوابش باید به صورت بله یا خیر باشه ــ تمرکز می کنی .. بعد یکی از صفحات کتاب رو باز می کنی و جواب سوالت رو می گیری ... بعد؛ از غروب تا حالا هی ازش می پرسم "این بود زندگی ؟ .. " اونم...
-
هوشیار
جمعه 3 آبانماه سال 1392 18:35
تو رنگ میدهی به لباسی که میپوشی بو میدهی به عطری که میزنی معنا میدهی به کلمههای بیربطی که شعرهای من میشوند … ساره دستاران
-
سازدل
جمعه 3 آبانماه سال 1392 18:02
دلم به حال پروانه ها می سوزد وقتی چراغ را خاموش می کنم و به حال خفاش ها وقتی چراغ را روشن می کنم ... نمی شود قدمی برداشت بدون آن که کسی برنجد؟ مارین سورسکو از اینکه این چند وقته نمی توانم واژه ها را درست و درمان در کنارِ هم ردیف کنم؛ از خود اَم دلگیرم...عذر مرا بپذیرید...شما بنویسید...
-
سازدل
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1392 19:46
مغزم درد میکند...چقدر حرف زده ام ... چقدر در ذهنم حرف زده ام... همیشه که نباید حرافی کرد...من سکوت می خواهم ... ساکت
-
هوشیار
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1392 17:46
هیچوقت به قرار نمیرسم. در منْ کودکی بیقرار همیشه پلّهبرقیهای جهان را عکسْ سوار میشود!
-
هوشیار
پنجشنبه 25 مهرماه سال 1392 17:45
به مرگ میماند عشق ناغافل و برقآسا هر وقت دلاَش بخواهد میآید! که چه پدری از دل آدم در نمی آورد این لامصب عشق
-
کشتکار
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1392 18:50
تو، گلولهی مشقی من، محکوم به مرگ. فرقی نمیکند شلیک شوی یا نه!
-
کشتکار
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1392 18:49
دخترم که بدنیا آمد،بزرگ که شد،مدرسه که رفت،درسش که رسید به صاعقه،یادش میدهم که هر لحظه امکان دارد صاعقه بزند وسط زندگیش و همه چیزش را خشک و نابود کند.یادش میدهم که بعضی از آدم ها، شبیه صاعقه اند.صاعقه وار می آیند و به آتش میکشانند و میروند.آنوقت حتی اگر تا آخر عمر هم بسازد،باز هم محال است زندگی اش شبیه قبل از بودن ِ...
-
سازدل
چهارشنبه 24 مهرماه سال 1392 13:30
-
زارع
شنبه 20 مهرماه سال 1392 14:42
از من می پرسد که چه چیز را در این نقاش و نقاشی هایش دوست دارم. می گویم که همه چیز را در باره ی او و نقاشی هایش دوست دارم!! اما او میگوید: من همه چیز را در مورد یک نقاش یا نویسنده دوست ندارم. زیرا آنهایی که بسیار دوستشان دارم, اغلب خودکشی کرده اند و من اینرا اصلا دوست ندارم. آرام گفتم:من هم دو ستال را بسیار دوست دارم....
-
زارع
شنبه 20 مهرماه سال 1392 14:35
چای را که دوباره به لبانش نزدیک کرد نگاهش کردم، شعری زیبا شده بود...
-
جوادی
شنبه 20 مهرماه سال 1392 12:57
از هوشیار و موسوی گذشت ولی من مانده ام که کدوم شوهر بدبختی سهم من و سازدل و زارع میشه...حالا باز هم من...باز هم زارع موندم اون بنده خدایی که گیر سازدل میاد چیجوری باید این همه دیوونگی رو تحمل کنه...اصلا جدا از شوخی خیلی مشتاقم که ببینم این دلارام خانم به کیجواب میده...کلا بدا به حالش
-
سازدل
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 23:41
اگر زنی را نیافته ای که با رفتنش نابود شوی تمام زندگی ات را باخته ای این را منی می گویم که روزهایم را زنی برده است جایی دور پیچیده دور گیسوانش آویخته بر گردن سنجاق کرده روی سینه یا ریخته پای گلدان هاش باقی را هم گذاشته توی کمد برای روز مبادا
-
هوشیار
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 20:52
معجزه تر از انار ِ خدا ، که صد تائی با نظم و ترتیب و در پوششی نرم کنار هم نشسته اند ، قبرستان ِ آدم هاست . هزارها ازاینها با نظم و ترتیب ، تازه در پوششی سخت ، کنار هم با احترام خوابیده اند . آدم ها یک جاهائی خیلی شبیه هم می شوند . وقت ِ گریه ، وقت ِ خنده ، وقت ِ خواب ، وقت ِ مرگ . تفاوت ِ آدم ها در این است که در این...
-
هوشیار
پنجشنبه 18 مهرماه سال 1392 20:45
ساعتها هر جور که دلشان می خواهد می روند آرام یا تند فرقی نمیکند چون من دیگر توان رفتن ندارم همینجا ایستاده ام
-
نامی
جمعه 12 مهرماه سال 1392 00:23
-
نامی
جمعه 12 مهرماه سال 1392 00:17
میگوید بعضی ها آدم ِ تنها زنده گی کردن نیستند . پس خودشان را وصل میکنند به یکی دیگر . تکیه میکنند بهش . آویزانش میشوند گاها . آدم آویزان باشد , اما حداقل بداند که آویزان است ! بداند که تکیه گاه میخواهد . گُز گُز نکند که زنده گی مستقل میخواهد و جای دور میخواهد و مهاجرت میخواهد ! به خدا آدم ِ آویزان , شرافت دارد ؛ به...
-
موسوی
چهارشنبه 10 مهرماه سال 1392 22:59
در عمیق ترین نقطه ی دریا غرق شده ام و از آن پایین تو را می بینم که مثل شهابی از آسمانم عبور می کنی و من هر چه بیشتر آرزویت می کنم بیشتر غرق می شوم