گاهی زود میرسم
مثل وقتی که بدنیا آمدم
گاهی اما خیلی دیر
مثل حالا که عاشق تو شدم در این سن و سال
من همیشه برای شادیها دیر میرسم
و همیشه برای بیچارگیها زود
و آنوقت یا همهچیز به پایان رسیده است
و یا هیچچیزی هنوز شروع نشده است
من در گامی از زندگی هستم
که بسیار زود است برای مردن
و بسیار دیر است برای عاشقشدن
من باز هم دیر کردهام
مرا ببخش محبوب من
من بر لبه عشق هستم
اما مرگ به من نزدیکتر است ..
برای عاشق شدن نباید یک شخصیت متفاوت را دوست داشت ، برای عاشق شدن باید یک شخصیت عادی را متفاوت دوست داشت !
پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجره خودش تنها باشد تنهاست ،
نمی دانست که تنهایی را فقط در شلوغی می شود حس کرد ! "
محبوب من
از دوستداشتنم میترسد
از داشتنم میترسد
از نداشتنم هم میترسد
با اینهمه اما
مبادا گمان کنید مرد شجاعی نیست
وطنش بودم اگر
به خاطر من میجنگید
و مادرش اگر
بخاطرم
جان ...
من اما
هیچ کساش
نیستم
من
هیچکساش هستم ..
{ رویا شاه حسینزاده }
می گویند عمر من
در محاسبات نجومی
در حد پلک زدن یک ستاره هم نیست .
من اما حاضرم
زیر تک درختی پرت افتاده تر از تنهائی آدم
در پرتو حسن تو بنشینم
و صد سالی یکبار پلک بزنم .
عباس صفاری
دوستان عزیزم